مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار میشوند
پنجشنبه, ۸ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۲۵ ق.ظ
« النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا . مردم در خوابند و زمانی که از دنیا رفتند بیدار میشوند » ، توضیح این سخن چیست؟
منظور این سخن این است که مردم در دنیا در حال غفلت به سر میبرند.
در حقیقت این نوع سخنان کنایه از قصور درک و فهم انسان از دریافت حقیقت هستی میباشند. آنگونه که نفوس انسانهای عادی در خواب دچار چنین حالتی میشود؛ لذا ما در یک خواب طولانی از غفلت از معارف دین به سر میبریم؛ از این جهت بیشتر مردم در دنیا مانند آدمهای در خوابند نسبت به آخرت. وقتی که مردند میبینند که از آنچه را که در دنیا کسب کردهاند چیزی با خود ندارند.[4]
مردم در زندگى چناناند که در حال خواب و بیخبرى به سر میبرند، هر چه را به جا میآورند به حقیقت آن آگاه نیستند و آنچه در نظر دارند مانند وهم است که بر پایه و اساسی استوار نخواهد بود. زمانی که میمیرند شئون وجودى آنان بر آنان آشکار خواهد شد و همه اعمال قلبى، جوارحى و خُلقى را به خاطر خواهند آورد و به باطن اعمال و رفتار خود آگاه خواهند شد.
در سخنی دیگر نزدیک به همین مضمون از امام علی(ع) چنین نقل شده است:
«وَ قَالَ (ع) أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَام»؛[6] مردم دنیا مانند سوارانى خفتهاند که کاروانشان در حرکت است (و ناگاه به مقصد میرسند، و آنگاه بیدار میشوند).
این بیان میرساند که زندگی و هستی حقیقی، حیات آن جهانی است که چشمان انسان در این دنیا بدان بسته است، و گویی که زندگی این جهان، بسان زندگی در خواب است که هیچ حقیقتی ورای آن نیست.
انسان در خواب خود هم زندگی میکند و چه کارها که نمیکند و چهها که بر سرش نمیآید از تلخ و شیرین، اما از خواب که بیدار میشود نقش آن زندگی نقش بر آب میشود که اگر تلخ بود انسان نفس راحتی میکشد و اگر شیرین بود، حسرت میخورد.
ماجرای میان زندگی دنیا و آخرت همین ماجرای زندگی خواب و بیداری است. چنانکه بعد از بیدار شدن از خواب به آنچه در آن خواب بر ما گذشته از بیاساس بودن آن متحیر شده و خیالمان آسوده و یا متحسر میشود. مرگ هم بیداری از این دنیا و چشم گشودن به حیات حقیقی است که تعجب و حسرت ما را بر آنچه بر ما گذشته و خیالاتی که ما را بر خود مشغول داشته، بر میانگیزد.
گفتنی است؛ این تعبیر از خواب دنیایی تعبیر ابتدایی و اخلاقی است، و آن پرده غفلتی است که بر دیده جان آدمی بر اثر مشغول شدن به دنیا افتاده است. و دیری نمیپاید که این پرده با مرگ دریده شده و چشم انسان به حقیقت گشوده میشود. اما برای این خواب دنیایی تعبیر عمیق عرفانی است که آنرا باید در جای خود بیان نمود.
شمیل و سلمان رشدی
شیمل جایزه های متعددی را در طول حیات علمی خود دریافت کرد. جایزه سالیانه صلح که هر ساله پیش از نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت به اندیشمندان و متفکران آلمانی اهدا می شود در سال ۱۹۹۵ به شیمل اختصاص یافت.
مصاحبه گر تلویزیون پس از دریافت این جایزه به سراغ شیمل آمد و از او پیرامون سلمان رشدی سؤال کرد. شیمل در پاسخ به این پرسش به قول معروف بر خلاف جهت آب شنا کرد، و شجاعانه طرف جهان اسلام ایستاد، با آنکه فضای اروپا به گونه ای دیگر با این مسئله برخورد می کرد.
وی کارهای سلمان رشدی را نوشته هایی سطحی که برای خوش آمد غرب نوشته شده اند تلقی کرد. شیمل اظهار داشت که سلمان رشدی با کتاب زشتش احساس مسلمانان و حتی خود او را آزده است. پس از این مصاحبه تلویزیونی بود که مدافعان سلمان رشدی یورش خود علیه این بانوی منصف را آغاز کردند. لودگر لوتکهاوس در تاریخ ۱۱ می ۱۹۹۵ طی مقاله ای در روزنامه SUED – DEUTSCHE ZEITUNG سخت بانوی شرق شناس را مورد هجمه قرار داد پس از او گیرنوت روته استاد دانشگاه هامبورگ طی مقاله ای در روزنامه DIE ZEIT به تاریخ دوازه می ۱۹۹۵ خواستار پس گرفتن جایزه صلح از شیمل شد. شیمل طی مصاحبه ای با مجله اشپیگل که در ۲۲ می ۱۹۹۵ منتشر شد اظهار داشت: من با نگارش ۸۰ کتاب تلاش کردم تا تصویری صحیح از اسلام را به خواننده اروپایی منتقل سازم، من این را یک فعالیت سیاسی قلمداد می کردم، من زندگیم را مصروف ایجاد تفاهم میان غرب و شرق کردم. در این بین البته کسانی همچون پروفسور اشتفان فیلد رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه بن از شیمل دفاع کرد. رئیس جمهوری سابق آلمان رومان هرتزوک نیز در مراسم گرامیداشت شیمل گفت: اگر شیمل نبود آلمانی ها نمی فهمیدند تصویری که از اسلام به آن ها ارائه می شود صحیح نمی باشد.
وی آثار بسیاری پیرامون اسلام به نگارش درآورد که یکی از آخرین نوشته هایش در سال ۲۰۰۲ به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اختصاص یافت. وی این کتاب را با اقتباس از لفظ شهادت دوم شهادتین .. وان محمدا رسول الله نام نهاد و در صدر کتاب رباعی ای به زبان اردو از یک شاعر هندو می آورد با این مضمون: شاید کافر باشم شاید هم مومن که علم این امر تنها نزد خداوند است، اما می خواهم خود را چونان بنده ای پاکباز نذر کنم، نذر آقای بزرگ شهر، محمد رسول الله… شیمل به جهت این اندیشه ها مورد بسیار مورد هجوم قرار می گرفت اما در پاسخ می گفت که من وی را دوست می دارم.
سرانجام آنه ماری شیمل در سال ۲۰۰۳ در سن بیشتر از هشتاد سال وفات یافت. یک استاد میهمان عرب زبان در دانشگاه بن به نام محمد ابوالفضل بدران می نویسد که وقتی خبر وفات شیمل را دریافت کردم به یاد روزی افتادم که وی مرا به خانه خود دعوت کرد، خانه ای که پر بود از نشانه های شرقی و اسلامی. وقتی شیمل چای و خرما برای من آورده بود از وی پرسیدم چگونه تمام این حمله های رسانه ای را تحمل می کنی؟ وی لبخندی زد و گفت من به این هجمه های رسانه ای اهمیت نمی دهم چرا که این ها از روی کینه می نویسند، و فرد کینه توز زیبایی را نمی بیند، اما من درباره دوستی و حق می نویسم، من دوستدار جهان اسلام هستم و تا لحظه مرگ دوستدار آن خواهم ماند.
شیمل و صحیفه سجادیه
شمیل در جایی پیرامون ادعیه اسلامی به ویژه صحیفه سجادیه می گوید: من خود همواره دعاها، احادیث و اخبار اسلامی را از اصل عربی آن میخوانم و به ترجمهای مراجعه نمیکنم. من خودم بخشی کوچک از کتاب صحیفه سجادیه را به آلمانی ترجمه و منتشر کردهام، قریب هفت سال پیش وقتی مشغول ترجمه دعای رؤیت هلال ماه رمضان و دعای وداع با آن ماه بودم، مادرم در بیمارستان بستری بود و من که به او سر میزدم پس از آنکه او به خواب میرفت در گوشهای از آن اتاق به کار پاکنویس کردن ترجمهها مشغول میشدم. اتاق مادرم دو تختی بود. در تخت دیگر خانمی بسیار فاضله بستری بود که کاتولیکی مؤمن و راسخ العقیده و حتی متعصب بود. وقتی فهمید که من دعاهای اسلامی را ترجمه میکنم، دلگیر شد که مگر در مسیحیت و در کتب مقدسه خودمان کمبودی داریم که تو به ادعیه اسلامی روی آوردی!؟ وقتی کتابم چاپ شد یک نسخه برای او فرستادم. یک ماه بعد او به من تلفن زد و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعا آن را میخوانم. وی می افزاید: ” ]امام[ زینالعابدین ]ع[ برای بسیاری از مردم جهان غرب کارساز است.
جالب است که بر روی سنگ قبر آن ماری شیمل با خط زیبای نستعلیق این کلمه نورانی از امیر المؤمنین نقش بسته است که: الناس نیام فاذا ماتوا انتبهو (مردم خوابند و وقتی می میرند بیدار خواهند شد)
پرسش
با سلام؛ حدیث « الناس نیام و اذا ماتوا انتبهوا » ، از چه کسی است و منبع آن کدام است؟
پاسخ اجمالی
«النَّاسِ نِیَامٌ فَإِذَا مَاتُوا انْتَبَهُوا». این روایت در منابع شیعی هم از پیامبر اسلام(ص)[1] و هم از امام علی(ع) [2] نقل شده است. اما در منابع اهل سنت علاوه بر این حضرات، از برخی اصحاب و تابعین نیز چنین روایتی نقل شده است.[3]
منظور این سخن این است که مردم در دنیا در حال غفلت به سر میبرند.
در حقیقت این نوع سخنان کنایه از قصور درک و فهم انسان از دریافت حقیقت هستی میباشند. آنگونه که نفوس انسانهای عادی در خواب دچار چنین حالتی میشود؛ لذا ما در یک خواب طولانی از غفلت از معارف دین به سر میبریم؛ از این جهت بیشتر مردم در دنیا مانند آدمهای در خوابند نسبت به آخرت. وقتی که مردند میبینند که از آنچه را که در دنیا کسب کردهاند چیزی با خود ندارند.[4]
مردم در زندگى چناناند که در حال خواب و بیخبرى به سر میبرند، هر چه را به جا میآورند به حقیقت آن آگاه نیستند و آنچه در نظر دارند مانند وهم است که بر پایه و اساسی استوار نخواهد بود. زمانی که میمیرند شئون وجودى آنان بر آنان آشکار خواهد شد و همه اعمال قلبى، جوارحى و خُلقى را به خاطر خواهند آورد و به باطن اعمال و رفتار خود آگاه خواهند شد.
آنگاه
درک خواهند نمود که زندگى آنان در دنیا بر اساس بیتوجهى و بیخبرى از
خود بوده، مانند آنکه در حال خواب زندگى و حرکات خود را به سر بردهاند و
از خود غافل بودهاند. پس از مرگ در عالم شهود همه اعمال و حرکات وجودى
خود را به طور صریح و تمثل خواهند مشاهده نمود، به گونهای که هرگز از صفحه
وجودى خیال و صورت علمى آنان زایل نخواهد شد.[5]
در سخنی دیگر نزدیک به همین مضمون از امام علی(ع) چنین نقل شده است:
«وَ قَالَ (ع) أَهْلُ الدُّنْیَا کَرَکْبٍ یُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِیَام»؛[6] مردم دنیا مانند سوارانى خفتهاند که کاروانشان در حرکت است (و ناگاه به مقصد میرسند، و آنگاه بیدار میشوند).
این بیان میرساند که زندگی و هستی حقیقی، حیات آن جهانی است که چشمان انسان در این دنیا بدان بسته است، و گویی که زندگی این جهان، بسان زندگی در خواب است که هیچ حقیقتی ورای آن نیست.
انسان در خواب خود هم زندگی میکند و چه کارها که نمیکند و چهها که بر سرش نمیآید از تلخ و شیرین، اما از خواب که بیدار میشود نقش آن زندگی نقش بر آب میشود که اگر تلخ بود انسان نفس راحتی میکشد و اگر شیرین بود، حسرت میخورد.
ماجرای میان زندگی دنیا و آخرت همین ماجرای زندگی خواب و بیداری است. چنانکه بعد از بیدار شدن از خواب به آنچه در آن خواب بر ما گذشته از بیاساس بودن آن متحیر شده و خیالمان آسوده و یا متحسر میشود. مرگ هم بیداری از این دنیا و چشم گشودن به حیات حقیقی است که تعجب و حسرت ما را بر آنچه بر ما گذشته و خیالاتی که ما را بر خود مشغول داشته، بر میانگیزد.
گفتنی است؛ این تعبیر از خواب دنیایی تعبیر ابتدایی و اخلاقی است، و آن پرده غفلتی است که بر دیده جان آدمی بر اثر مشغول شدن به دنیا افتاده است. و دیری نمیپاید که این پرده با مرگ دریده شده و چشم انسان به حقیقت گشوده میشود. اما برای این خواب دنیایی تعبیر عمیق عرفانی است که آنرا باید در جای خود بیان نمود.
[1]. ورّام بن أبی فراس، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ج 1، ص 150، مکتبة فقیه، قم، 1410 ق.
[2].
شریف الرضی، محمد بن حسین، خصائص الأئمة ع (خصائص أمیر المؤمنین ع)، محقق،
مصحح، امینی، محمد هادی، ص 112، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، 1406ق.
[3].
ابونعیم اصفهانی، أحمد بن عبد الله، حلیة الاولیاء و طبقات الاصفیاء، ج 7،
ص 52، السعادة، بجوار محافظة مصر، 1394ق؛ بطلیوسی، عبد الله بن محمد،
الحدائق فی المطالب العالیة الفلسفیة العویصة، ص 72، دمشق، دار الفکر، چاپ
اول، 1408ق؛ سیوطی، عبد الرحمن بن أبی بکر، الدرر المنتثرة فی الأحادیث
المشتهرة، ص 197، ریاض، عمادة شؤون المکتبات، جامعة الملک سعود، بیتا.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 55، ص 12؛ ج 70، ص 39، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[5]. حسینى همدانى نجفى، محمد درخشان، پرتوى از اصول کافى، ج 4، ص 114، قم، چاپخانه علمیه. چاپ اول، 1363ش.
[6]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صالح، صبحی، ص 479، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
********************************
به گزارش شیعه آنلاین به نقل از پیشینه،
آنه
ماری شیمل یکی از معدود مستشرقانی بود که بسیاری از وجوه تاریخ اسلام را
با انصاف نگریسته است به گونه ای که برخی او را عاشق جهان تلقی می کنند.
عاشقی که هزینه عشق خود به جهان اسلام را نیز پرداخته است.
شیمل در هفتم آوریل ۱۹۲۲ در ارفورت آلمان در خانواده ای متوسط به دنیا آمد. خواندن یک داستان عربی در کودکی جرقه ای شد که زندگی آینده او را رقم زد. در سن پانزده سالگی عاشقانه زبان عربی را آموخت در سال ۱۹۴۶ در دانشگاه ماربورگ به درجه استادی رسید، اما به خاطر اینکه دختری جوان بود نه در ماربورگ بلکه در دانشگاه آنکارا و به زبان ترکی مشغول تدریس شد. او علاوه بر ترکی، عربی، فارسی، اردو و بیشتر زبان های هند و اروپایی را آموخت. در سال ۱۹۵۱ بار دیگر در تاریخ ادیان دکتری گرفت و در سال ۱۹۶۱ به عنوان استاد دانشگاه بن منصوب شد. وی در هاروارد، کمبریج و دانشگاه های ترکیه، ایران، پاکستان و افغانستان نیز تدریس داشته است. بی نظیر بوتو نخست وزیر مقتول پاکستان یکی از شاگردان وی به شمار می رود.
شیمل در هفتم آوریل ۱۹۲۲ در ارفورت آلمان در خانواده ای متوسط به دنیا آمد. خواندن یک داستان عربی در کودکی جرقه ای شد که زندگی آینده او را رقم زد. در سن پانزده سالگی عاشقانه زبان عربی را آموخت در سال ۱۹۴۶ در دانشگاه ماربورگ به درجه استادی رسید، اما به خاطر اینکه دختری جوان بود نه در ماربورگ بلکه در دانشگاه آنکارا و به زبان ترکی مشغول تدریس شد. او علاوه بر ترکی، عربی، فارسی، اردو و بیشتر زبان های هند و اروپایی را آموخت. در سال ۱۹۵۱ بار دیگر در تاریخ ادیان دکتری گرفت و در سال ۱۹۶۱ به عنوان استاد دانشگاه بن منصوب شد. وی در هاروارد، کمبریج و دانشگاه های ترکیه، ایران، پاکستان و افغانستان نیز تدریس داشته است. بی نظیر بوتو نخست وزیر مقتول پاکستان یکی از شاگردان وی به شمار می رود.
شمیل و سلمان رشدی
شیمل جایزه های متعددی را در طول حیات علمی خود دریافت کرد. جایزه سالیانه صلح که هر ساله پیش از نمایشگاه بین المللی کتاب فرانکفورت به اندیشمندان و متفکران آلمانی اهدا می شود در سال ۱۹۹۵ به شیمل اختصاص یافت.
مصاحبه گر تلویزیون پس از دریافت این جایزه به سراغ شیمل آمد و از او پیرامون سلمان رشدی سؤال کرد. شیمل در پاسخ به این پرسش به قول معروف بر خلاف جهت آب شنا کرد، و شجاعانه طرف جهان اسلام ایستاد، با آنکه فضای اروپا به گونه ای دیگر با این مسئله برخورد می کرد.
وی کارهای سلمان رشدی را نوشته هایی سطحی که برای خوش آمد غرب نوشته شده اند تلقی کرد. شیمل اظهار داشت که سلمان رشدی با کتاب زشتش احساس مسلمانان و حتی خود او را آزده است. پس از این مصاحبه تلویزیونی بود که مدافعان سلمان رشدی یورش خود علیه این بانوی منصف را آغاز کردند. لودگر لوتکهاوس در تاریخ ۱۱ می ۱۹۹۵ طی مقاله ای در روزنامه SUED – DEUTSCHE ZEITUNG سخت بانوی شرق شناس را مورد هجمه قرار داد پس از او گیرنوت روته استاد دانشگاه هامبورگ طی مقاله ای در روزنامه DIE ZEIT به تاریخ دوازه می ۱۹۹۵ خواستار پس گرفتن جایزه صلح از شیمل شد. شیمل طی مصاحبه ای با مجله اشپیگل که در ۲۲ می ۱۹۹۵ منتشر شد اظهار داشت: من با نگارش ۸۰ کتاب تلاش کردم تا تصویری صحیح از اسلام را به خواننده اروپایی منتقل سازم، من این را یک فعالیت سیاسی قلمداد می کردم، من زندگیم را مصروف ایجاد تفاهم میان غرب و شرق کردم. در این بین البته کسانی همچون پروفسور اشتفان فیلد رئیس دانشکده ادبیات دانشگاه بن از شیمل دفاع کرد. رئیس جمهوری سابق آلمان رومان هرتزوک نیز در مراسم گرامیداشت شیمل گفت: اگر شیمل نبود آلمانی ها نمی فهمیدند تصویری که از اسلام به آن ها ارائه می شود صحیح نمی باشد.
وی آثار بسیاری پیرامون اسلام به نگارش درآورد که یکی از آخرین نوشته هایش در سال ۲۰۰۲ به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم اختصاص یافت. وی این کتاب را با اقتباس از لفظ شهادت دوم شهادتین .. وان محمدا رسول الله نام نهاد و در صدر کتاب رباعی ای به زبان اردو از یک شاعر هندو می آورد با این مضمون: شاید کافر باشم شاید هم مومن که علم این امر تنها نزد خداوند است، اما می خواهم خود را چونان بنده ای پاکباز نذر کنم، نذر آقای بزرگ شهر، محمد رسول الله… شیمل به جهت این اندیشه ها مورد بسیار مورد هجوم قرار می گرفت اما در پاسخ می گفت که من وی را دوست می دارم.
سرانجام آنه ماری شیمل در سال ۲۰۰۳ در سن بیشتر از هشتاد سال وفات یافت. یک استاد میهمان عرب زبان در دانشگاه بن به نام محمد ابوالفضل بدران می نویسد که وقتی خبر وفات شیمل را دریافت کردم به یاد روزی افتادم که وی مرا به خانه خود دعوت کرد، خانه ای که پر بود از نشانه های شرقی و اسلامی. وقتی شیمل چای و خرما برای من آورده بود از وی پرسیدم چگونه تمام این حمله های رسانه ای را تحمل می کنی؟ وی لبخندی زد و گفت من به این هجمه های رسانه ای اهمیت نمی دهم چرا که این ها از روی کینه می نویسند، و فرد کینه توز زیبایی را نمی بیند، اما من درباره دوستی و حق می نویسم، من دوستدار جهان اسلام هستم و تا لحظه مرگ دوستدار آن خواهم ماند.
شیمل و صحیفه سجادیه
شمیل در جایی پیرامون ادعیه اسلامی به ویژه صحیفه سجادیه می گوید: من خود همواره دعاها، احادیث و اخبار اسلامی را از اصل عربی آن میخوانم و به ترجمهای مراجعه نمیکنم. من خودم بخشی کوچک از کتاب صحیفه سجادیه را به آلمانی ترجمه و منتشر کردهام، قریب هفت سال پیش وقتی مشغول ترجمه دعای رؤیت هلال ماه رمضان و دعای وداع با آن ماه بودم، مادرم در بیمارستان بستری بود و من که به او سر میزدم پس از آنکه او به خواب میرفت در گوشهای از آن اتاق به کار پاکنویس کردن ترجمهها مشغول میشدم. اتاق مادرم دو تختی بود. در تخت دیگر خانمی بسیار فاضله بستری بود که کاتولیکی مؤمن و راسخ العقیده و حتی متعصب بود. وقتی فهمید که من دعاهای اسلامی را ترجمه میکنم، دلگیر شد که مگر در مسیحیت و در کتب مقدسه خودمان کمبودی داریم که تو به ادعیه اسلامی روی آوردی!؟ وقتی کتابم چاپ شد یک نسخه برای او فرستادم. یک ماه بعد او به من تلفن زد و گفت: صمیمانه از هدیه این کتاب متشکرم، زیرا هر روز به جای دعا آن را میخوانم. وی می افزاید: ” ]امام[ زینالعابدین ]ع[ برای بسیاری از مردم جهان غرب کارساز است.
سنگ قبر شیمل
جالب است که بر روی سنگ قبر آن ماری شیمل با خط زیبای نستعلیق این کلمه نورانی از امیر المؤمنین نقش بسته است که: الناس نیام فاذا ماتوا انتبهو (مردم خوابند و وقتی می میرند بیدار خواهند شد)