یک زنی شوهرش از خانهاش بیرونش کرده بود.
آمد خدمت امیرالمومنین گفت: شوهرم بیرونم کرده است. حضرت فرمود: «لَا وَ اللَّهِ أَوْ یُؤْخَذَ لِلْمَظْلُومِ حَقُّهُ غَیْرَ مُتَعْتَعٍ»(إختصاص مفید، ص157)
نمیشود که علی در خانه بنشینید و شوهر روز بگوید و خانمش را از خانه بیرون کند بلند شد و به خانه او رفت.
به شوهرش گفت: چرا زن را اذیتش کردی و از خانه بیرونش کردی؟
او علی را نشناخت، گفت: بتو چه! میخواهم بیرونش کنم! حالا که این حرف را زده «وَ اللَّهِ لَأُحْرِقَنَّهَا لِکَلَامِک»(إختصاص مفید، ص157) اگر در خانه بیاید، آتشش میزنم.
همینطور که این مرد گردن کلفتی میکرد، حضرت امیر فرمود: من تو را امر به معروف میکنم تو گردن کلفتی میکنی؟
بعد مردم یکی یکی آمدند و به حضرت سلام دادند.
این جوان دید همه مردم به ایشان سلام میکنند، پرسید: ایشان کیست؟
گفتند: آقا امیر المومنین است.
فوری روی پای حضرت افتاد و عذرخواهی کرد.
امیرالمومنین تا میبیند زنی از خانه بیرون رفته ، خودش ، شخص اول مملکت برمی خیزد و میرود در خانه شوهر این زن، چرا؟
چون نمیشود بی خیال بود.